پیکان سرنوشت ما
کتاب پیکان سرنوشت ما که براساس نوشتهها و خاطرات احمد خیامی، از بنیانگذاران شرکت کارخانجات ایرانناسیونال و فروشگاههای زنجیرهای کوروش، نوشته شده، از جهات بسیاری خواندنی و باارزش است….
شناسه محصول:
2059
98,000 تومان
مشخصات کتاب:
نویسنده |
مهدی خیامی |
---|---|
تعداد صفحات |
260 |
ناشر |
نشر نی |
قطع کتاب |
رقعی |
نوع جلد |
شومیز |
شابک |
978-964-623-8 |
دسته: مدیریت کسب و کار, مدیریت عمومی
برچسب: داستان برندها, مهدی خیامی, نشر نی
معرفی محصول
درباره کتاب پیکان سرنوشت ما :
کتاب پیکان سرنوشت ما که براساس نوشتهها و خاطرات احمد خیامی، از بنیانگذاران شرکت کارخانجات ایران ناسیونال و فروشگاه های زنجیرهای کوروش، نوشته شده، از جهات بسیاری خواندنی و باارزش است. از جمله، نخست اینکه بسیاری از روایتهای این کتاب بهطور کلی دربردارندهی دروس و آموزه های فراوانی برای علاقه مندان به کارآفرینی بومی است. دوم اینکه روایتکننده برخی اصول مهم اخلاق تجاری و رفتار صنعتی و همچنین چگونگی رعایت آنها را توضیح داده است.
خاطرات احمد خیامی، روایت های کارآفرینی است که به همراه برادرش یکی از بزرگ ترین واحدهای صنعتی بخش خصوصی را با تام فراز و نشیب های موجود در زمینه اقتصادی و سیاسی توسعه داده اند. این خاطرات دربردارنده نکات ارزنده ای برای محققان است. کتاب پیکان سرنوشت ما ، موضوعات زیادی را در خصوص کارخانه ایران خودرو که مبهم باقی مانده بود روشن نموده است و مباحث جدیدی را در رابطه با صنعت خودروسازی و تاریخ اقتصادی ایران رمز گشایی خواهد کرد.
احمد خیامی می نویسد : آنچه در این کتاب نوشتم ماجرای زندگی من و شرح تجربه من است که شخصا از روز و روزگار به دست آورده ام و اتفاقاتی که به چشم دیده ام و درباره آنها قضاوت کرده ام. به هیچ وجه ادعا ندارم تمام نظرات من صحیح و دور از عیب و نقص اند. غرض از نوشتن این خاطرات شرح امکاناتی است که در میهن ما وجود داشته و دارد و راهنمایی جوانانی است که به زودی وارد کارزار زندگی می شوند و می خواهند موفق باشند.
از متن کتاب پیکان سرنوشت ما :
وقتی مردم می فهیمدند وضع مالی ام خوب نیست انگار به طاعون مبتلا بودم، هیچ شخصی دور و بر من پیدا نمی شد. زمانی که بی پول می شدم سعی می کردم طرف های تجاری و همکاران من متوجه نشوند. مثلا سه سال صورتم را با سیلی سرخ کردم که کسی متوجه نشود پولی در باسط ندارم. در سال ۲۰ سالگی، به واسطه تجارت موفقیتی که حاصل کرده بودم اغلب فامیل و دوستان با من مهربان بودند و حتی مرا که جوان بودم به عنوان ریش سفید در عقد دختران و پسرانشان دعوت می کردند. تجار از من مشورت می خواستند و در هنگام عید همه به دیدن من می آمدند.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پیکان سرنوشت ما” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.